ستاره های جهان ریزه خوار چشم تُو اَند
شراب های دو عالم ، خمار چشم تو اَند
سپید بختی روز و سیاهروزی شب
بیان ساده ی لیل و نهار چشم تو اَند
نه ماه وچشمه که شهره به روشنی شده اند
تمام آینه ها ، وامدار چشم تو اَند
و اینکه وا شده پلک هزار نر گس مست
نتایج نفحات بهار چشم تو اَند
زمین و زهره و... ، اصلا تمام سیارات
شبیه این دل من بر مدار چشم تو اَند
مَی وستاره و خورشید ونرگس و دریا
بدون شک همه شان از تبار چشم تو اَند
برای دیدن "سان " از هزار چشم آهو
جهانیان همه در انتظار چشم تو اند
خلا صه تر بنویسم :غزالِ دشت غزل!
پلنگ های زیادی شکار چشم تو اَند
مجله روزهای زندگی 15 دیماه 90 یکی از غزلهای نارس من و چاپ کرده بوده خواستم اسکن کنم بذارم اینجا چرا که شعرهای قشنگی در کنارش بودن و همینطور عکس کورس عزیز که مدتهاست ندیدمش ! اما دیدم اون غزل ، یکی از پست های این وبلاگه و تکراری میشه!
دیگه منصرف شدم و یکی از غزلهای سالهای گذشته م رو قرار دادم تا یاد و خاطره ی ایام دانشگاه رو گرامی بدارم
سراب
دو سه روز است د لم در تب و تابی دگر است
به نظر می رسد ، آغاز عذابی دگر است
گر چه ، کبک دلم از چنگ عقابی،رسته
بال و پر بسته ی چنگال عقابی دگر است
هر چه گویم : دل غفلت زده ام ! خواب بس است
این نه آن چشمه ی جوشان ، که سرابی دگر است
ولی افسوس ! که دل - این دل وامانده ی - من
نیست آگاه و از این خواب ، به خوابی دگر است
بازهم ، در به در کوه و بیابان گشتن
این همان عاقبت خانه خرابی دگر است